علاقهمندي ها
+
[پيامک]
سلام
چقدر بعضي صداها زيباست...
آن هم در جايي که انتظار نداري
:-)
يک مسافر دارد در قطار اذان مي گويد!
کاش عطر دين در همه جا آکنده بود
طنين آرامش
97/2/2
+
دعايي که اجابتش را امام هادي تضمين کرده اند.:*يا عُدَّتى عِنْدَ الْعُدَدِ وَ يا رَجآئى وَالْمُعْتَمَدَ وَ يا كَهْفى وَالسَّنَدَ يا واحِدُ يا اَحَدُ وَ يا قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ اَسْئَلُكَ الّلهُمَّ بِحَقِّ مَنْ خَلَقْتَ مِنْ خَلْقِكَ وَلَمْ تَجْعَلْ فى خَلْقِكَ مِثْلَهُمْ اَحَداً صَلِّ عَلى جَماعَتِهِمْ وَافْعَلْ بى كَذا وَ كَذا ؛*

عليرضااحساني نيا
96/10/12
امام هادي(عليه السلام) آنقدر مهربان است و آنقدر براي زائران و دوستداران و شيعيان خير ميخواهند که فرمودند:
از خدا خواستهام که هر کس اين دعا را در کنار قبر من بخواند نااميد برنگردد :
*يا عُدَّتى عِنْدَ الْعُدَدِ وَ يا رَجآئى وَالْمُعْتَمَدَ وَ يا كَهْفى وَالسَّنَدَ يا واحِدُ يا اَحَدُ وَ يا قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ اَسْئَلُكَ الّلهُمَّ بِحَقِّ مَنْ خَلَقْتَ مِنْ خَلْقِكَ وَلَمْ تَجْعَلْ فى خَلْقِكَ مِثْلَهُمْ اَحَداً صَلِّ عَلى جَماعَتِهِمْ وَافْعَلْ بى كَذا وَ كَذا ؛*
يا عُدَّتى عِنْدَ الْعُدَدِ وَ يا رَجآئى وَالْمُعْتَمَدَ وَ يا كَهْفى وَالسَّنَدَ يا واحِدُ يا اَحَدُ وَ يا قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ اَسْئَلُكَ الّلهُمَّ بِحَقِّ مَنْ خَلَقْتَ مِنْ خَلْقِكَ وَلَمْ تَجْعَلْ فى خَلْقِكَ مِثْلَهُمْ اَحَداً صَلِّ عَلى جَماعَتِهِمْ وَافْعَلْ بى كَذا وَ كَذا // نميدونم براي چه حاجتي ولي دلم خاس بخونمش... ممنون بانو@};-
+
*شام آدينه چه دل تنگ خداست ... جان به لب آمده جانانه كجاست ؟ ... روز وصل من و آن يار گذشت ! ... شايد آن جمعه بر اين درد دواست :'( *

جبهه مقاومت اسلامي
96/1/7
* عاشقان سر به رهت ميسايند ... گر نهي پاي سر دوست رواست ... ذكر ذرات وجودم مهديست ... جان چه قابل بُوَد اين جان شماست *
*گره اي كور به كار افتادست ... دست مهدي گره كار گشاست ... منتظر تا فرجش مي مانيم ... انتظاري كه در آن قرب خداست . * ع - ق - راوندي
+
[پيامک]
مـن اين روزهـآ، صـــداي
ثـانيه ثـانيه
*فـــــــراموش* شدنم را مي شنومـ ـ ـ ـ
.
.
اوهوم...
جبهه مقاومت اسلامي
95/11/9
+
همين تنهايي مرا بس
همين سکوت مرا بس
حرفهاي نا گفته مرا بس
زخم هاي عميق مرا بس
.
.
.
مرا بس

جبهه مقاومت اسلامي
95/11/9
+
سلام
*اين چهره خواب آلود كه در تصوير ميبينيد اصلاً هم خواب نيست*
حمايت ايشان از مسابقه ويژه امام عصر عج
گذاشتن ساعت نشان دهنده اوقات شرعي در پايين همين صفحه
و درست كردن يه محيط پاك و ارزشي
همه نشانه هايي از خلوص نيت و اعتقاد ناب اين بنده خوب خداست
ما كه كاري از دستمون بر نمياد جز *فرستادن صلوات براي سلامتيشون*
شما چي ... شما هم منو همراهي ميكنيد
*درود بر مهندس فهيم پارسي بلاگ .. مهندس فخري عزيز*

جبهه مقاومت اسلامي
95/10/20
+
گم شده ام آقا ...
بسان کودکـي کـه دست مادر را به غفلت رها کرده
و اکنون در فراق او اشک ميريزد و مـي جويدش
کاش زودتر پيدا شوم ...
کـه بـه آغوشت برگردم و از يک دنيا دلتنگي و بغض ناله سر دهم
درست مثل کودکـي کـه مادر را دوباره يافتـه
بـه آغوش ضريحت نيازمندم ... حضرت ارباب

* نهانخانه جان*
95/8/12
+
چَـند سالـــه دارم آهنــگهـــاي مختلـــفو امتحــان ميکنــم
ولــــــــــــي هنـــــوز هيــــچ آهنگــــي
مــــــــثِ لالايي تــــو آرومـــم نميکنــد
مــــــــ@};- ــــــــادر

پيام رهايي
95/1/22
+
گفتنـد حماسـه سيـاسي . .
اولين حماسه ساز شيعه زهراست
دختــر پيغمبــر بـود و چهـل مـرد جنگــي و آتش و در . .
بهـوش کـه آمــد گفتــ مـولايــم کجـاستــ ؟!
حالا شيعيــانِ فـاطمـه (س) ؛
بــراي خلـق حمـاسه بنگــريـد در خـانه زهـراييــد يا بيــرون خـانـه
حماسـه خلـق کــردن تقــوا ميخواهـد تـا بتوانيــم روبـروي نـاحـق بـا پهلــوي شکستـه و داغ فـرزنــد قــد علـم کنيـــم و بگوييــم
حـق را کجـــا مي برند ...

انديشه نگار
94/10/11
4 فرد دیگر
31 فرد دیگر
+
باسمه تعالي
مرد،خسته و خاک آلوده از جبهه برگشته بود.
زن،او را احترام کرد و به گرمي از اون استقبال کرد.
مرد،گرسنه بود؛پرسيد چيزي براي خوردن داريم؟
زن سرش را پايين انداخت.
مرد با ناراحتي و شرمساري پرسيد چرا نگفتي که چيزي تهيه کنم؟واز خانه بيرون رفت.در جيب هايش پولي نداشت ولي پيش اهالي محل آبرودار بود.از کسي اندکي پول قرض کرد آنقدر که بتواند وعده ي غذايي تهيه کند.سرکوچه رفيق همرزمش را ديد.

*ابرار*
94/6/18
با هم از جبهه برگشته بودند؛ سرش را پايين انداخته بود مرد پرسيد: «چيزي شده؟». گفت خانه مان خالي است؛ شرمنده ي زن و بچه ام شده ام. مرد بي معطلي پول را به او داد. مانده بود چه کند. وقت نماز شد و او به مسجد محل رفت ولي در فکر زن و بچه اش بود.. نماز که تمام شد براي احوال پرسي با امام جماعت مسجد جلو رفت.
امام جماعت مسجد، پدرهمسرش بود. پيرمرد نوراني لبخندي زد و گفت باهم ميرويم خانه ي شما؛ ميخواهم ناهار را با دختر و نوه هايم بخورم! مرد ايستاد و هيچ نگفت. به روي خودش نياورد و دو نفري به سمت خانه حرکت کردند.
8 فرد دیگر
30 فرد دیگر
+
*بعضي وقتها خوبي کردن به بعضيها مثل نجات دادن مار ميمونه.بعد اينکه آزاد شد ميگه از کجات نيش بزنم!*

غمگين و تنها
93/10/30
3 فرد دیگر
20 فرد دیگر
+
تو چراغ سوزان و فروزان نيمه شبهاي دلتنگي ما بودي..تو غبار غم و غربت از جان بي قرار ما مي زدودي...تو با هر ل ب خ ن د ت .. اي نازنين.زيباترين دريچه عشق و اميد را به روي ما گشودي...تو سرسبزترين فصل رويش و شکوفايي ما بودي...اينک از آن ديار سبز.با دامني گلرنگ به روي دنياي ما ل ب خ د مي زني و طراوت بي کران بهار جاودانگي را به روي شاخسار پژمرده حيات ما پيوند مي زني.

هيئت عزاداران 12امام
93/10/1
